English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6237 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
profiteer U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteers U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
attend U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending U انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
expectation U انتظار
expectations U انتظار
prospects U انتظار
prospecting U انتظار
prospected U انتظار
prospect U انتظار
ready line U خط انتظار
expectantly U با انتظار
expectance U انتظار
anticipation U انتظار
expectancy U انتظار
reception rooms U اتاق انتظار
reception room U اتاق انتظار
anterooms U اطاق انتظار
ante-rooms U اطاق انتظار
half pay U حق انتظار خدمت
anteroom U اطاق انتظار
expectative U مورد انتظار
expectancy table U جدول انتظار
standbys U حالت انتظار
standby U حالت انتظار
waiting-room U اتاق انتظار
waiting list U لیست انتظار
waiting lists U لیست انتظار
waiting time U زمان انتظار
in prospect U انتظار داشته
wait time U زمان انتظار
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
wait state U وضعیت انتظار
wait state U حالت انتظار
to my great surprise U برخلاف انتظار من
in prospective U انتظار داشته
in the cards <idiom> U انتظار داشتن
inopinate U انتظار نداشته
to look forward to U انتظار داشتن
bide U در انتظار ماندن
waiting room U اطاق انتظار
waiting-rooms U اطاق انتظار
waiting-room U اطاق انتظار
anticipatory U در حال انتظار
presumable <adj.> U انتظار می رود
lobbied U سالن انتظار
probable <adj.> U انتظار می رود
anticipated <adj.> U انتظار می رود
lobbies U سالن انتظار
ante-chamber U اتاق انتظار
expected <adj.> U انتظار می رود
estimated <adj.> U انتظار می رود
anticipative U درحالت انتظار
cooling period U زمان انتظار
expectancy chart U نمودار انتظار
error of expectation U خطای انتظار
redezvous U محل انتظار
rendezvous area U موضع انتظار
aspiration level U سطح انتظار
lobby U سالن انتظار
intended saving U پس انداز مورد انتظار
on deck U در انتظار نوبت شنا
nonpay status U حالت انتظار خدمتی
tempo stroll variation U واریاسیون صبر و انتظار
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
anticipated price U قیمت مورد انتظار
anticipated profit U سود مورد انتظار
suit up U ذخیره در انتظار بازی
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
sales expectations U فروش مورد انتظار
expected price U قیمت مورد انتظار
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
expected frequency U فراوانی مورد انتظار
beyond one's expectation U مافوق انتظار کسی
means end expectation U انتظار وسیله- هدف
point spread U امتیاز قابل انتظار
likly U انتظار داشتنی مناسب
look forward U انتظار چیزی را داشتن
in prospect U مورد انتظار [در برنامه ]
expected value U ارزش مورد انتظار
speculated U انتظار سودو زیاد داشتن
speculates U انتظار سودو زیاد داشتن
speculating U انتظار سودو زیاد داشتن
wait U انتظار کشیدن معطل شدن
waits U انتظار کشیدن معطل شدن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
await U منتظر شدن انتظار داشتن
speculate U انتظار سودو زیاد داشتن
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
waited U انتظار کشیدن معطل شدن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
product life expectancy U عمر مورد انتظار محصول
promise U نوید انتظار وعده دادن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
to have arrived [expected moment] U رسیدن [به زمان انتظار رفته]
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
promises U نوید انتظار وعده دادن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
envisaging U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
taxi stand U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
taxi rank [British E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
cabstand [American E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
envisaged U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. U لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr U متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
he is ill with fever U تب دارد
he has a rage for money U دارد
heavy fighting is in progress U دارد
chains U دارد.
there is a time for everything U دارد
chain U دارد.
are there any remarks? U دارد
he has worms U دارد
hast U او دارد
has U دارد
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
it is usual with him U عادت دارد
he is fifty U تمام دارد
the probability is U احتمال دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
it depends [on] U بستگی دارد [به]
multungulate U که بیش از دو سم دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
it has sides U سه پهلو دارد
viruses U وجود دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
god is U خداوجود دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
there is a rumour that U شهرت دارد که
virus U وجود دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
Windows GDI U بیتی دارد
walls have ears U گوش دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
he speaks to the purpose U قصدی دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
well and good U باشد چه ضرر دارد
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
the switch is on U برق جریان دارد
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com